کد مطلب:315003 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177
نام مقدس حضرت ابوالفضل
جناب آقای حجة الاسلام سید اسماعیل حسینی، ار طلاب حوزه علمیه قم، به همراه نامه ای به انتشارات مكتب الحسین (علیه السلام) كرامتی از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) نیز نقل كرده اند كه حضورتان نقل می كنیم:
عمه این جانب خانم صدیقه حسینی، هنگامی كه ده سال داشتند به همراه دختران همسال خود برای چیدن سبزی كوهی به كوه می روند و هنگام چیدن سبزی مار افعی بزرگی ظاهر می شود به طوری كه همه دختران به ترس و لرز می افتند؛ در این هنگام ناگهان عمه اینجانب، بی اختیار نام مقدس حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را به زبان می آورد. در همین هنگام عمه ام برادرش سید
[ صفحه 580]
قاسم را مشاهده می كند كه می آید و مار افعی را می كشد.
وقتی عمه ام به خانه می رسد و از برادرش سید قاسم تشكر می كند. در این هنگام برادرش اظهار بی اطلاعی می كند. وقتی عمه ام كیفیت و چگونگی ماجرا را تعریف می كند، به دنبال این اظهارات پدربزرگم (آقا سید ابراهیم) كه از علما بوده و هم اكنون نیز قبرش مورد احترام اهالی روستا می باشد؛ افرادی را جهت پی گیری موضوع به محل می فرستد كه آنها مار افعی دو شقه شده را مشاهده می كنند.
لازم به ذكر است كرامت فوق در روستای «لیلاب» از توابع بخش خاروان شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی اتفاق افتاده.
[ صفحه 582]
عمه این جانب خانم صدیقه حسینی، هنگامی كه ده سال داشتند به همراه دختران همسال خود برای چیدن سبزی كوهی به كوه می روند و هنگام چیدن سبزی مار افعی بزرگی ظاهر می شود به طوری كه همه دختران به ترس و لرز می افتند؛ در این هنگام ناگهان عمه اینجانب، بی اختیار نام مقدس حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را به زبان می آورد. در همین هنگام عمه ام برادرش سید
[ صفحه 580]
قاسم را مشاهده می كند كه می آید و مار افعی را می كشد.
وقتی عمه ام به خانه می رسد و از برادرش سید قاسم تشكر می كند. در این هنگام برادرش اظهار بی اطلاعی می كند. وقتی عمه ام كیفیت و چگونگی ماجرا را تعریف می كند، به دنبال این اظهارات پدربزرگم (آقا سید ابراهیم) كه از علما بوده و هم اكنون نیز قبرش مورد احترام اهالی روستا می باشد؛ افرادی را جهت پی گیری موضوع به محل می فرستد كه آنها مار افعی دو شقه شده را مشاهده می كنند.
لازم به ذكر است كرامت فوق در روستای «لیلاب» از توابع بخش خاروان شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی اتفاق افتاده.
[ صفحه 582]